(سایت مداحی کربلایی محسن احمدی)
بانوای دلنشین کربلایی محسن احمدی دوشنبه شبـــــــها راس ساعت:21 نعمت آباد خ میرزایی جنب خیابان مینو حسینیه حضرت ابوالفضل العباس(ع)،سامانــــــه هیئت:09381954355،سایت سیاسی مذهبی،اشعار مذهبی،اشعار مهدوی،احادیث و روایات
دانلود مداحی با صدای کربلایی محسن احمدی
آخـــرين مـطالــــــب
لـــــینک های ویـــــژه
کارت عروسی یک شهید+عکس
 
یک روز ابوالقاسم با یک بسته کارت عروسی برگشت. گفت: دختر عمو دوست داری کارت عروسی، کارت دعوت مهمان های ما چه شکلی باشد؟

طیبه کلاگر همسر شهید ابوالقاسم کلاگر و خواهر شهید علی رضا کلاگر، طیبه توی طایفه اش، هفت شهید دیده، روی هفت تابوت شیون کشیده، هفت بار، هر خبری که رسیده، هر بار هفتاد مرتبه دلش لرزیده. طیبه خیلی سن نداشت. خیلی با شوهرش زندگی نکرده که شهید شده............

کارت عروسی یک شهید+عکس

 یک روز ابوالقاسم با یک بسته کارت عروسی برگشت. گفت: دختر عمو دوست داری کارت عروسی، کارت دعوت مهمان های ما چه شکلی باشد؟

به گزارش فارس، طیبه کلاگر همسر شهید ابوالقاسم کلاگر و خواهر شهید علی رضا کلاگر، طیبه توی طایفه اش، هفت شهید دیده، روی هفت تابوت شیون کشیده، هفت بار، هر خبری که رسیده، هر بار هفتاد مرتبه دلش لرزیده. طیبه خیلی سن نداشت. خیلی با شوهرش زندگی نکرده که شهید شده.


طیبه کلاگر- همسر شهید ابوالقاسم کلاگر

طیبه خودش می گوید: بار اول که ابوالقاسم آمد خواستگاری ام، سرش را پائین انداخت و گفت: دختر عمو، من مرد جنگ و تفنگ و جبهه ام، من یک مسافرم، زیر چشمی نگاهی کردم و توی دلم گفتم: مسافر بهشت. من دلم بهشت می خواهد. انگار حرف های دلم را شنید! زیر چشمی نگاهی انداخت و گفت: چیزی گفتی دختر عمو.

همان لحظه دلم برایش تنگ شد، همان لحظه به دلم گفتم: با من مدارا کن... .

بله را که گفتم، رفت و با یک بسته کارت عروسی برگشت.

گفت: دختر عمو دوست داری کارت عروسی، کارت دعوت مهمان های ما چه شکلی باشد؟

گفتم: معلوم است دیگر، مهمان های ما یا شهدای آینده هستند، یا الان خانواده هاشون یک شهید داده اند، یا جانبازند، تازه مگر شوهر من مسافر بهشت نیست، کارت عروسی ما هم باید در حد خودمان باشد.

مگه میشه خدا را دعوت کرد، کارت دعوت خدا، خدائی نباشد.

خندید و کارتی که چاپ کرده بود، نشانم داد. (تصویر کارت در ضمیمه مطلب)

بعد یک کارتی هم سوای کارت ما، سپاه گرگان برای ما هدیه آورد، آن هم خیلی قشنگ بود.

عروسی کردیم، هفت روزه عروس بودم که ابوالقاسم رفت جبهه، دیگه ماندگار شد، هر چند وقتی یک مرخصی می آمد و چند روزی بود و می‌رفت.

سه سال با هم زندگی کردیم، زندگی ما در برهه شلیک گلوله و خمپاره و اطلاعیه های جنگ بود.




طیبه کلاگر- همسر شهید ابوالقاسم کلاگر

هر عملیات که می شد، دلم فرو می ر یخت، هی به دلم تشر می‌زدم، با من مدارا کن، مدارا کن.

یک روز که دلم خیلی دلتنگ ابوالقاسم شده بود، خبر دادند: مسافر بهشت، پر کشید و رفت.

ابوالقاسم شهید شد، و تمام سال هایی که با هم بودیم، فقط سه سال بود.

گاهی یک روز، خاطره‌ایی برای آدم می‌سازد که یک تاریخ را به دوش می‌کشد.

چه رسد به سه سال.

ما سه سال زندگی کردیم، ابوالقاسم شهید شد... .

حالا در تمام این سال ها، دارم با خاطرات آن روزها زندگی می کنم.

بمیرم برایت ای دلم با من مدارا کن...

نویسنده:عبدالستار مسرت


๑۩๑ سید مهدی رضوی:09381954355 ๑۩๑

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:


مـــــوضوعات مـــــرتبط: دل نوشته ها، مطالب زیبا وخواندنی، ،
[ 1 / 3 / 1391 ] [ 22:5 ] [ سید مهدی رضوی ] [ ]
░▒ نظر یادت نره همسنگر گرامی، برای بهتر شدن سایت لطفا اینجا کلیک نمائید heiat110.lxb.ir ▒░
پایگــاه مداحـــــــــــی

بــــــسـم الله الـــــــرحــمن الـــــــرحــیـم شما جوانید قدر لحظات جوانی را بدانید هــرگز جـز بـرای رضـای خـدا کاری نکنید. {حــــــضـرت آیــت آلله امــام خـامنـــه ای} تـا کــــــــور شـود هــر آنکـــه نـتواند دیـــد بین مـــن و رهبــــــر عزیزم عهــدی سـت ســید عــــــــلی حســــینی خـامنـــه ای فـــــرمانده ی ارشد سـپاه مهـــدی سـت شــادی دل حـضــرت زهــرا(س) صـــلوات نــویسنده: ســـــیـد مـهــــدی رضـــوی
مـوضوعــــــــــات وب
امـــــــکانات وب